كد تغيير شكل موس

دوستت دارم . . .
مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند.آنها عاشقانه یکدیگر را دوست داشتند. زن جوان: یواش تر برو، من می ترسم. مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره. زن جوان: خواهش میکنم ، من خیلی می ترسم. مرد جوان: خوب، اما اول باید بگی که دوستم داری. زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواش تر برونی. مرد جوان: منو محکم بگیر. زن جوان: خوب حالا میشه یواش تر بری. مرد جوان: باشه به شرط اینکه کلاه کاسکت منو برداری و روی سر خودت بذاری، آخه نمیتونم راحت برونم، اذیتم میکنه. روز بعد واقعه ای در روزنامه ثبت شده بود. برخورد موتور سیکلت با ساختمان حادثه آفرید. در این سانحه که به دلیل بریدن ترمز موتورسیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری درگذشت. مرد جوان از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود. پس بدون اینکه زن جوان را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت را بر سر او گذاشت و خواست تا برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند. دمی می آید و بازدمی میرود. اما زندگی غیر از این است و ارزش آن در لحظاتی تجلی می یابد که نفس آدمی را می برد.
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 28 تير 1393برچسب: داستانک, | 11:2 | نویسنده : حسین ** |
لئوناردو داوينچي موقع کشيدن تابلو "شام آخر" دچار مشکل بزرگي شد: مي بايست "نيکي" را به شکل عيسي" و "بدي" را به شکل "يهودا" يکي از ياران عيسي که هنگام شام تصميم گرفت به او خيانت کند، تصوير مي کرد.کار را نيمه تمام رها کرد تا مدل هاي آرماني اش را پيدا کند روزي دريک مراسم همسرايي, تصوير کامل مسيح را در چهرة يکي از جوانان همسرا يافت. جوان را به کارگاهش دعوت کرد و از چهره اش اتودها و طرح هايي برداشت. سه سال گذشت. تابلو شام آخر تقريباً تمام شده بود ؛ اما داوينچي هنوز بري يهودا مدل مناسبي پيدا نکرده بود… کاردينال مسئول کليسا کم کم به او فشار مي آورد که نقاشي ديواري را زودتر تمام کند. نقاش پس از روزها جست و جو , جوان شکسته و ژنده پوش مستي را در جوي آبي يافت. به زحمت از دستيارانش خواست او را تا کليسا بياورند , چون ديگر فرصتي بري طرح برداشتن از او نداشت. گدا را که درست نمي فهميد چه خبر است به کليسا آوردند، دستياران سرپا نگه اش داشتند و در همان وضع داوينچي از خطوط بي تقوايي، گناه و خودپرستي که به خوبي بر آن چهره نقش بسته بودند، نسخه برداري کرد. وقتي کارش تمام شد گدا، که ديگر مستي کمي از سرش پريده بود، چشمهايش را باز کرد و نقاشي پيش رويش را ديد، و با آميزه اي از شگفتي و اندوه گفت: "من اين تابلو را قبلاً ديده ام!" داوينچي شگفت زده پرسيد: کي؟! گدا گفت: سه سال قبل، پيش از آنکه همه چيزم را از دست بدهم. موقعي که در يک گروه همسرايي آواز مي خواندم, زندگي پراز رويايي داشتم، هنرمندي از من دعوت کرد تا مدل نقاشي چهرة عيسي بشوم!مي توان گفت: نيکي و بدي يک چهره دارند ؛ همه چيز به اين بسته است که هر کدام کي سر راه انسان قرار بگيرند.
برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 2 تير 1393برچسب: داستانک, | 10:45 | نویسنده : حسین ** |
پسر دانشجو ، عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش شده بود .بالاخره یک روز به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و ازش خواستگاری کرد.اما دختر ، به شدت عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد. و اون رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست دانشگاه اطلاع می ده... روزها از پی هم گذشت و چند ماه بعد ، دختر برای امتحان از پسر عاشق، یک جزوه قرض گرفت داخلش نوشت : ” من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت “اگر منو بخشیدی بیا تا باهام صحبت کنیم .ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد. چهار سال آزگار گذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت.!! دختر بیچاره نمی دونست پسرهای دانشجو هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند
برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 31 خرداد 1393برچسب: داستانک, | 18:41 | نویسنده : حسین ** |
مردی بر همسر خود در آشپزخانه وارد شد و از او پرسید کدام یک از فرزندان خود را بیش از دیگر فرزندانت دوست داری ؟ همسر او گفت همه آنها را بزرگشان و کوچکشان، دختر و پسر همه یکسانند و همه را به یک اندازه دوست دارم شوهر گفت : چگونه دل تو برای آنها همه جا دارد همسر جواب داد : این خلقت خدا است که مادر دلش برای همه فرزندان خود وسعت دارد مرد لبخندی زد و گفت : اکنون شاید بتوانی بفهمی که چگونه دل مرد برای چهار زن همزمان وسعت دارد خدایش بیامرزد روش والایی در قانع کردن داشت ، لاکن موقعیتش در آشپزخانه غلط بود مراسم آن تازه در گذشته صبح و بعد از ظهر فردا برگذار می شود !
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 11 خرداد 1393برچسب: داستانک, | 8:39 | نویسنده : حسین ** |
می‌خواهم برگردم به روزهای کودکی.. آن زمان‌ها که پدر تنها قهرمان بود عشق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد بالاترین نــقطه‌ى زمین، شــانه‌های پـدر بــود بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند تنــها دردم، زانوهای زخمـی‌ام بودند تنـها چیزی که می‌شکست، اسباب‌بـازی‌هایم بـود و معنای خداحافـظ، تا فردا بود! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من زندگی را دوست دارم ولی از زندگی دوباره می ترسم! دین را دوست دارم ولی از كشیش ها می ترسم! قانون را دوست دارم ولی از پاسبان ها می ترسم! عشق را دوست دارم ولی از زن ها می ترسم! كودكان را دوست دارم ولی از آینه می ترسم! سلام را دوست دارم ولی از زبانم می ترسم! من می ترسم ، پس هستم این چنین می گذرد روز و روزگار من من روز را دوست دارم ولی از روزگار می ترسم
برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 15 فروردين 1393برچسب: داستانک, | 8:40 | نویسنده : حسین ** |
اشک مادر پسرکی از مادرش پرسید: مادر چرا گریه می‌کنی؟ مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت: نمی‌دانم عزیزم، نمی‌دانم! پسرک نزد پدرش رفت و گفت: چرا مامان همیشه گریه می‌کند؟ او چه می‌خواهد؟ پدرش تنها پاسخی که به ذهنش رسید این بود: همه‌ی زن‌ها گریه می‌کنند بی هیچ دلیلی! پسرک از اینکه زن‌ها خیلی راحت به گریه می‌افتند، متعجب بود. یک بار در خواب دید که دارد با خدا صحبت می‌کند؛ از خدا پرسید: خدایا چرا زن‌ها این همه گریه می‌کنند؟ خدا جواب داد: من زن را به شکل ویژه‌ای آفریده‌ام؛ به شانه‌های او قدرتی دادم تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند. به بدنش قدرتی داده‌ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند، به دستانش قدرتی داده‌ام که حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند، او به کار ادامه دهد. به او احساسی داده‌ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد؛ حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند. به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست بدارد و از خطا های او بگذرد و همواره در کنار او باشد و به او اشکی داده‌ام تا هر هنگام که خواست فرو بریزد. این اشک را منحصراً برای او خلق کرده‌ام تا هرگاه نیاز داشت بتواند از آن استفاده کند
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 10 فروردين 1393برچسب: داستانک, | 20:2 | نویسنده : حسین ** |
usa Web Tools - Ba Ham Bekhandim -->
Susa Web Tools
SusaWebTools


کد شمارش معکوس سال جدید

ابزار پرش به بالا <